Saturday, April 07, 2007

نامه ی نیما یوشیج به خواهرش بهجت الزمان

رودخانه در شب های تاریک چه حالی دارد؟گلهای زرد کوچکی که روی ساحل باز می شوند،مثل اينكه مي خواهند از پستان هاي رودخانه شير بخورند، شبيه به چيز هستند؟
براي تو يك كلاه از گل درست مي كنم كه هرچه پروانه است، دور آن جمع بشود.براي تو پيراهني به دست مي آورم كه در مهتاب ، مهتابي رنگ و در آفتاب به رنگ آفتاب باشد.اين چه رنگ پيراهني است؟
اگر گفتي اين وعده ها كه مي دهم ، مثل اين دنيا راست يا ...،براي تو از آن اسباب بازي ها مي خرم كه دلت بخواهد.به شرط اينكه فكر كني ببيني چه سوغاتي خوبي مي تواني از كنار رودخانه ها براي من بياوري.



منبع مطلب اینجاست


No comments: