سالهاست كه ميبينيم هنرجويان و علاقهمندان به هر دري ميزنند تا آواز بياموزند، اما نتيجه رضايتبخشي به دست نميآيد و نميتوانيم چند نفر را پيدا كنيم كه پرچم آواز ايران را در دست بگيرند اما نااميد نيستم و استعدادهايي را ديدهام كه نور اميد را در دلم روشن كرده است.>شجريان با گفتن اين سخنان گريزي به خاطراتش زد: من هم مثل شما اول معلم نداشتم. در مشهد كه بودم تا 25سالگي حتي يك نفر نبود كه از او بپرسم. من معلم آواز نداشتم. همه معلمان من ساز ميزدند اما عشق و پشتكارم و علاقهاي كه به صداي خوب داشتم كمكم كرد. او سپس به سالهاي بعدي اشاره كرد: تنها استادم كه آواز داشت آقاي دوامي بودند كه من از شيوه ايشان استفاده نميكنم، اما از شيوه ظلي، قمر و اقبال سلطان استفاده كردهام000
بخشی ازسخنان استادشجریان دراولین جلسه کارگاه آواز.متن کامل دراینجاست
در باغِ "بی برگی" زادم. و در ثروت فقر غنی گشتم. و از چشمه ی ایمان سیراب شدم. و در هوای دوست داشتن، دم زدم. و در آرزوی آزادی سربرداشتم. و در بالای غرور قامت کشیدم. و از دانش، طعامم دادند. و از شعر، شرابم نوشاندند. و از مِهر نوازشم کردند. و "حقیقت"، دینم شد و راهِ رفتنم. و "خیر"، حیاتم شد و کارِ ماندنم. و "زیبایی"، عشقم شد و بهانه ی زیستنمء!ء