Wednesday, February 28, 2007

پوست اندازی

پوست انداختیم وقالب عوض کردیم.باورمی کنیدتصادفی بود؟
اگربنده خدایی پیداشودومراراهنمایی کرده وبه سوالاتم جواب دهد،دعایش خواهم کرد به اندازه فراوان.ازجمله مشکلات من فارسی نویسی ومشکلات آن است.چه کسی چراغ اول راروشن می کند؟

Tuesday, February 27, 2007

بازهم؟

از سويي ديگر رئيس دولت نهم، معتقد است اين دولت متدين‌‏ترين دولت بعد از انقلاب است. چنين كاري بس ناروا در آموزش و پرورش دولت ايشان آن هم در كنار پايتخت جمهوري اسلامي اتفاق مي‌‏افتد و هيچ واكنش مشخصي از ايشان ديده نمي‌‏شود، به نظر مي‌‏رسد جمع ميان ادعاها و عمل اين دولت، تنها با تأليف قاموسي جديد و تغيير فاحش در تعريف و معيارهاي دينداري ميسر باشد و بس

بخش هایی ازبیانیه جبهه مشارکت درموردآزمون اخیرضمن خدمت فرهنگیان.غائله دیگربرپاوادامه دارد
درهمین رابطه:بیانیه انجمن اسلامی معلمان قم
- سوالات موهن اموزش وپرورش ونگاه اصلاح طلبانه

Monday, February 26, 2007

گزارش اولین جلسه کارگاه آوازشجریان

سال‌هاست كه مي‌بينيم هنرجويان و علا‌قه‌مندان به هر دري مي‌زنند تا آواز بياموزند، اما نتيجه رضايتبخشي به دست نمي‌آيد و نمي‌توانيم چند نفر را پيدا كنيم كه پرچم آواز ايران را در دست بگيرند اما نااميد نيستم و استعدادهايي را ديده‌ام كه نور اميد را در دلم روشن كرده است.>شجريان با گفتن اين سخنان گريزي به خاطراتش زد: من هم مثل شما اول معلم نداشتم. در مشهد كه بودم تا 25‌سالگي حتي يك نفر نبود كه از او بپرسم. من معلم آواز نداشتم. همه معلمان من ساز مي‌زدند اما عشق و پشتكارم و علا‌قه‌اي كه به صداي خوب داشتم كمكم كرد. او سپس به سال‌هاي بعدي اشاره كرد: تنها استادم كه آواز داشت آقاي دوامي بودند كه من از شيوه ايشان استفاده نمي‌كنم، اما از شيوه ظلي، قمر و اقبال سلطان استفاده كرده‌ام000

بخشی ازسخنان استادشجریان دراولین جلسه کارگاه آواز
.متن کامل دراینجاست

ارزش سایت


راستی سایت یاوبلاگ شمادرچه موقعیتی قراردارد؟ ارزش سایت شماچقدراست؟
یک پزشک سایت بسیارجالبی برای پاسخ به این سوال یافته است.ء
سایتی که حتمابه دیدنش می ارزد.اگراطلاعات آن درست باشد من تقریبا وضعم خوب است . 1200000دلار!خوب حداقل درعالم مجازپول دارم. خواندن کامل این پست راتوصیه می کنم.ء

Sunday, February 25, 2007

Iran: U.S. is in no position to attack

خدایامردم مابااین استرس هاچه کنند؟

Saturday, February 24, 2007

شهرام آرامش شهرراگرفت

آن رشوه دهندهّ کذایی بگریخت
از رافت قوهّ قضایی بگریخت

شهرام جزایری ز زندان اوین
گویا به جزایر هاوایی بگریخت!

***

شهرام که از کار جهان کام گرفت
شد در هتل ِ اوین و آرام گرفت

اکنون که گریخته ست دیگر باید
شهرام رها نمود و الهام گرفت!

***

الحق که چه اقتصاد آزادی داشت
لبخند ملیح و چهرهّ شادی داشت

من مانده ام از چه رو فراری شده است
آخر هتل ِ اوین چه ایرادی داشت!؟


ممنون ازاین معلم عزیز

دلت راخوش کن

برای این که نشان دهدکه دوستش دارد،مدام وبلاگ "او"را ریفرش می کردتاشمارنده کنتورش بالابرود.ء

عالم کودکی


مجموعه بسیارزیبایی ازعکس های کودکان دراینجاست

زندگی(شعری ازدکترشریعتی)ء

در باغِ "بی برگی" زادم.
و در ثروت فقر غنی گشتم.
و از چشمه ی ایمان سیراب شدم.
و در هوای دوست داشتن، دم زدم.
و در آرزوی آزادی سربرداشتم.
و در بالای غرور قامت کشیدم.
و از دانش، طعامم دادند.
و از شعر، شرابم نوشاندند.
و از مِهر نوازشم کردند.
و "حقیقت"، دینم شد و راهِ رفتنم.
و "خیر"، حیاتم شد و کارِ ماندنم.
و "زیبایی"، عشقم شد و بهانه ی زیستنمء!ء

مطلب ازاینجاست

یک نمودکامل ازاخلاق تجاری


بالالوله دراین پست آشنا شدم.واقعاوقت زیادی داردبرای نوشتن.ازمطلب زیرخوشم آمد.برگرفته ازیکی ازپست های ایشان است.بخوانید...ء



بازهم بی توجهی

شاید کسی نباشد که خبرآزمون ضمن خدمت فرهنگیان تهران وگند زدن وزارتخانه بسیاربزرگواررادراین مورد نشنیده باشد.من هم مثل بقیه شنیدم.بخشی ازسوالات راباراول دراینجاوسپس درجاهای دیگرمثل اینجاواینجاهم دیدم.مطالب دیگری هم دراین موردهست(+،+و+ ،+ و+).مسئله جالب برای من این بود که اگراین اتفاق درزمان دولت سابق می افتادچه قشقرقی می شد!خدامی داندکه مسئولین راتاحدتکفیرهم پیش می بردند.راستی این وزیرمی خواست که متولی آموزش های فرهنگیان مصباح یزدی وموسسه اوباشدوروحانیون نقش پررنگ تری درآموزش وپرورش داشته باشند؟بماند0
پی نوشت بسیارضروری-من نه چپم نه راست.این راهم گفتم تالال نمیرم0

Tuesday, February 20, 2007

موكت ؟


اين موكت است يا آب؟

رفتن مصلحتي

گاهي براي ماندن بايد رفت000

Thursday, February 15, 2007

پايان نامه

ديدن اين گزارش گونه مرابه ياددوران دانشجويي ام انداخت كه باكمترين امكانات چقدرزجركشيديم براي پايان پايان نامه!حدود9ماه كاربي وقفه ومراجعات مكرربه كارخانه موتوژن براي نمونه برداري-تست و..... . جالب ادعاي دانشجويان امروزي است.امتحانات هم دست كمي ندارد.دانشجوي شب امتحاني .دانشجويان كارآفرين.كارآفرين براي افرادي كه دستگاه هاي تكثيردارند.تكثيردست نوشته هاي يك دانشجوكه دههاباربراي مطالعه درشب امتحان براي ديگران تكثيرمي شود.آدم بعضي وقت ها ازاين همه اعتمادبه نفس دهانش راسرانگشتش مي كند(بخوانيدانگشتش رادردهانش مي كند).بگذريم

Wednesday, February 14, 2007

نگاهي به روزوالنتاين ازدوزاويه




روزوالنتاين بروالنتاين دوستان مبارك است.به پيروبه پيغمبرمن هم والنتاين دوستم !تصويراول قدمت اين روز ميمون ومبارك رانشان مي دهد:حدودپنج هزارسال!مطلب ازياهونيوزاست.بخوانيد000

Tuesday, February 13, 2007

نظريه اي ايراني

اين دانشمندايراني ظاهرادرادامه جوسازي ايراني،بازهم جوساخته است.جوي علمي.يارونظريه بوهرراردكرده.درست وغلطي آن برعهده فيزيك مندان،تكليف ميليون هاجلدكتاب درسي ماچه مي شود؟
جواب سوال خودم-ازصندوق ذخيره ارزي براي ترميم كتب استفاده مي كنيم.خداياصندوق ذخيره ماراصندوق جاري ماقرارمده!ء
پي نوشت انشاالله نهايي-نام صديق افشارآشنانيست؟

دماوند

دماوند-بالاترين نقطه فيزيكي ايران

Sunday, February 11, 2007

پانزده مورد انرژي زابراي زندگي

همه نگرانند


اين روزهاكه براي مامسئله حمله نظامي به خاكمان –چه بخواهيم وچه نخواهيم-به مسئله اي ذهن خراب كن تبديل شده است،خواندن وديدن تحليل هاي مختلف البته عليرغم آگاهي زايي،نگران كننده است.تحليل هايي ازاين قبيل:ء

......
البته منكراين نيستم كه بايدازشرايط آگاهي داشت وبراساس آن حركت نمود،ولي مي دانيم كه فكرجنگ وويراني بسيارمخرب ترازخودجنگ است.ماباآدم هايي طرفيم كه هيچگاه به منطقي براي آغازجنگ قائل نبوده اند.يك بارهم قبلاگفتم:مگرجنگ منطق هم دارد؟اگرمنطق مي داشت كه اتفاق نمي افتاد.دراين ميان گلايه اي دارم ازآنان كه رفته اندازوطن وبه راحتي مي نويسند.چرافقط نگرانيد؟آيازماني كه دراينجابوديدنيزچنين بوديد؟
دراين ميان من باتحليل الپر بيشترموافقم.ضمن اين كه كاري نمي توانم ونمي توانيم بكنيم،فقط دعاراداريم كه خدايابه يكي ازطرفين اين منازعه دهشتناك اندكي عقل عنايت بفرما تا 22 بهمن ما راكه به راستي ازجهاتي واقعه اي عظيم است،به ميدان ياركشي براي خودتبديل ننمايندوبه همسايگان مابياموزكه پرداخت آبونمان همسايگي نه به جنگ كه به صلح است وصفا.كاش شجاعتي ديگربروزمي كردومردم راازنگراني خارج مي كرد.ء
كاش طرفين نيزمانندپرسناژهاي اين تصويرمتفاوت مي انديشيدند.باباازخودتانند!ء

Friday, February 09, 2007

فرداي ماوفرداي ديگران

جالب است.ديگراخبارامروزرانمي خواهيم.اخبارفردا-آن هم فرداي آن هايعني سال2020وبعدازآن!يادتان هست زماني ژول ورن 20000فرسنگ زيردريارانوشت؟امروزاين راديدم والبته تحسين كردم.همين

Thursday, February 08, 2007

Friday, February 02, 2007

سرودآفرينش-ميكل انژ

NO WAR!

من متأسفم اما نمی‌خواهم امپراتور شوم؛ این کار من نیست. من نمی‌خواهم به کسی دستور دهم یا جایی را فتح کنم. اگر ممکن باشد من دوست دارم به همه کمک کنم، یهودی، بی‌دین، سیاه، سفید. ما همه می‌خواهیم به همدیگر کمک کنیم؛ نوع بشر چنین است. ما همه می‌خواهیم در شادی یکدیگر زندگی کنیم نه در رنج و بدبختی یکدیگر. ما نمی خواهیم از یکدیگر متنفر باشیم و همدیگر را تحقیر کنیم. در این دنیا اتاقی برای همه یافت می‌شود و زمین نیک غنی است و می‌تواند برای همه غذا فراهم کند.شیوه زندگی می تواند آزاد و زیبا باشد. اما ما راه را گم کرده ایم.حرص و آز روح بشر را مسموم کرده است، دنیا را پر از تنفر کرده است، ما را در بدبختی و خون غوطه‌ور کرده است. ما سرعت را بالا برده‌ایم ولی خودمان را محبوس کرده‌ایم. ماشین آلات با تولید انبوه ما را نیازمند کرده است. دانش ما را بدگمان کرده، هوشمان سخت و نامهربان گشته. ما بسیار فکر می‌کنیم و بسیار کم احساس. ما بیش از ماشین آلات محتاج انسانیت هستیم و بیش از هوش محتاج مهربانی و ملایمت. بدون این‌ها، زندگی خشن می‌شود و همه چیز از دست می‌رود.
هواپیما و رادیو ما را به هم نزدیک کرده است. این اختراعات برای نیکی بشریت فریاد می‌زنند، جهانی برای یگانگی همه ما فریاد میزند. حتی اکنون صدای من به گوش میلیون‌ها نفر در جهان می‌رسد، میلیون‌ها مرد، زن و کودک ناامید، قربانیان سیستمی هستند که باعث می شود بشر شکنجه‌گر مردم بی‌گناه را به زندان بیندازد. به کسانی که صدای مرا می‌شنوند می‌گویم "ناامید نشوید". رنجی که اکنون در بین ماست گذر حرص آدمی است، تلخی بشری است که راه پیشرفت انسان، او را می‌ترساند. نفرت آدمی می‌گذرد و دیکتاتورها می‌میرند و قدرتی که از مردم می‌گیرند به مردم باز خواهد گشت و تا زمانی که انسان‌ها می‌میرند آزادی نابود نخواهد شد.
سربازان: خود را به دست ددمنشانی که شما را تحقیر می کنند نسپارید، انسان‌هایی دربند می‌کشانندتان، کسانی که زندگی شما را کنترل می‌کنند، به شما می‌گویند که چه‌کار کنید، چه بنوشید، چگونه بیندیشید و چگونه احساس کنید؛ کسانی که شما را شرطی می‌کنند، رژیم غذایی می‌دهند، با شما مانند گاو رفتار می‌کنند و از شما به عنوان گلوله توپ استفاده می‌کنند. خود را به دست انسان‌های غیرطبیعی نسپارید، مردان ماشینی با ذهن ماشینی و قلب ماشینی! شما ماشین نیستید! شما گاو نیستید! شما انسانید! شما عشق به انسان در قلب خود دارید. شما نفرت نمی‌ورزید؛ تنها بی‌عشقان متنفرند، بی‌عشق و غیرطبیعی.
بخش هايي ازسخنان چارلي چاپلين درفيلم ديكتاتوربزرگ.مطلب كامل دراينجاست

ماوآمريكا


ظاهرارابطه ما وآمريكابه معمايي عجيب تبديل شدهوقابل حل نيست.سايت بي بي سي به نقل ازآقاي توماس فريدمن راه حل خوبي براي حل اين معمادارندكه ظاهراتوپ معمارابه زمين ماشوت مي كند.به هرحال آمريكاست ديگر!.خواستم لينك بدهم به اصل مطلب كه البته آن راهم خواهم كرد،گفتم شايدخواننده احتمالي مطلب بخاطرچيزبودن سايت بي بي سي قادربه مطالعه نباشدوچيزشكن هم نداشته باشد.بخوانيد000
متحد طبيعی آمريکا در خاور ميانه کيست؟

توماس فريدمن، نويسنده ستون آزاد روزنامه نيويورک تايمز که از صاحب نظران برجسته درباره مسائل جهان به خصوص خاورميانه و برنده سه جايزه پوليتز است، مقاله ای درباره سياست خارجی آمريکا در خاورميانه نگاشته که روز چهارشنبه در اين روزنامه چاپ شد. در زير ترجمه اين مقاله را می خوانيد.
برايتان يک آزمون کوچک درباره سياست خارجی دارم: دو کشور را - که کشور الف و کشور ب می نامم - برايتان وصف کنم و شما بگوييد کدام يک متحد آمريکا هست و کدام يک نيست.
اجازه دهيد شروع کنم: کشور الف فعالانه به آمريکا کمک کرد طالبان را در افغانستان شکست دهد و به جای آن يک دولت منتخب متشکل از مسلمانان ميانه رو که حامی آمريکاست بنشاند. زنان کشور الف رای می دهند، در سمت های دولتی خدمت می کنند، اکثريت دانشجويان کشورشان را تشکيل می دهند و به طور کامل در نيروی کار جذب شده اند.
روز يازدهم سپتامبر، شهروندان کشور الف از جمله معدود کسانی در جهان اسلام بودند که به گونه ای خودجوش تجمعی در حمايت از آمريکا برگزار کردند. رئيس جمهور راديکال کشور الف اخيرا برای افزايش محبوبيت خود کنفرانسی درباره اينکه چرا هولوکاست هرگز اتفاق نيافتاده برگزار کرد. يک ماه بعد، کشور الف انتخابات سراسری شوراهای محلی را برگزار کرد و همان رئيس جمهور شاهد بود که رای دهندگان نامزدهای دلخواه او را به نفع محافظه کاران معتدلتر کنار گذاشتند. کشور الف برای منافع استراتژيک خود می خواهد شاهد موفقيت دولت تحت هدايت شيعيان عراق که طرفدار آمريکاست باشد. هر چند اين کشور يک کشور مسلمان درست در مجاورت عراق است اما هرگز بمبگذار انتحاری به عراق نفرستاده و از ديرباز از جوامع يهودی و مسيحی خود حفاظت کرده است. کشور الف به طور سرانه بيش از هر کشور ديگری در خاور ميانه اسلامی، وبلاگ نويس دارد.
آن شاخه از اسلام که اکثريت مردم کشور الف پيرو آن هستند به زنان احترام می گذارد، در پرتو مدرنيت درهايش به روی قرائت های تازه باز است و پوچ گرايی از نوع القاعده را رد می کند.
اکنون کشور ب: 15 تن از 19 هواپيماربای 11 سپتامبر از اين کشور آمدند. کشور ب به زنانش اجازه نمی دهد رانندگی کنند، رای بدهند يا نامزد انتخابات شوند. در کشور ب ساختن کليسا، کنيسه يا معبد هندو قدغن است. کشور ب مسئول حمايت مالی از طالبان بود.
موسسات خيريه کشوب ب به بقای القاعده کمک می کنند. مردان جوان در مساجد کشور ب مرتبا اجير می شوند تا در عراق بمبگذاری انتحاری انجام دهند. مساجد و موسسات خيريه کشور ب پول جمع می کنند تا به شورشگری در عراق کمک کنند. کشور ب نمی خواهد که دولت منتخب تحت هدايت شيعيان در عراق موفق شود. درحالی که رهبران کشور ب طرفدار آمريکا هستند، نظرسنجی ها نشان می دهد که بسياری از مردم آن با آمريکا خصومت می ورزند -- برخی از آنها 11 سپتامبر را جشن گرفتند. شاخه ای از اسلام که در کشور ب بيشترين پيروان را دارد، به مساجد سراسر جهان صادر می شود و بيشترين ضديت را با مدرنيته و ساير اديان دارد.
سوال: به نظر شما کدام کشور متحد طبيعی آمريکاست: الف يا ب؟
البته که الف. کشور الف ايران است و کشور ب عربستان سعودی.
عجله نکنيد. می دانم که ايران هم درگير تروريسم عليه آمريکا شده و اينکه سعودی ها در مواقع حساس در برخی زمينه ها از آمريکا حمايت کرده اند. با اين حال نکته ای که می خواهم به کرسی بنشانم اين است که خصومتی که از زمان سقوط شاه در سال 1979 ميان ايران و آمريکا وجود داشته خصومتی طبيعی نيست.
به اقتضای فرهنگ، تاريخ و جغرافيا ما عملا منافع مشترک خيلی بيشتری با مردم ايران داريم. و من تنها کسی نيستم که متوجه اين مساله شده ام.
محمد حسين عادلی، سفير سابق ايران در لندن، در مجمع داووس به من گفت از آنجا که آمريکا دو عدد از بزرگترين دشمنان ايران - طالبان و صدام - را نابود کرده "بحثی در ايران درگرفته که می گويد آيا واقعا ما همچنان بايد با اين شدت مقابل آمريکا عمل کنيم... اکنون آمادگی بيشتری برای ديالوگ با آمريکا وجود دارد."
مهمتر اينکه وقتی مردم می گويند "مهمترين کاری که آمريکا امروز می تواند برای ايجاد ثبات در خاور ميانه انجام دهد حل مناقشه اسرائيل-فلسطين است"، آنها اشتباه می کنند، اين دومين کار مهم است. مهمترين کار اين است که مناقشه ايران و آمريکا حل شود.
اين کار کل خاور ميانه را عوض خواهد کرد و راه را برای حل مناقشه اسرائيل و فلسطين می گشايد، زيرا ايران حامی کليدی حماس، جهاد اسلامی، حزب الله و سوريه است. کمک های فعال ايران همچنين می تواند برای ثبات عراق اهميت حياتی داشته باشد.
برای همين است که با جنگ با ايران مخالفم. من از مذاکره طرفداری می کنم. منزوی کردن ايران مانند حکومت کاسترو در کوبا تنها به توليد همان چيزی که در کوبا شاهد بوده ايم منجر می شود: تقويت کاستروهای ايران. اما برای آنکه گفتگو با ايران مثمر ثمر باشد، بايد از اهرم ها استفاده کنيم.
می پرسيد چه اهرم های موثری وجود دارد؟ ابهامی نگذاريد که ايران نمی تواند کاری کند که ما را از نظر نظامی از خليج (فارس) بيرون براند؛ قيمت نفت را که در خودبزرگ بينی رهبران تندروی ايران نقش کليدی دارد پايين بياوريد. از نظر مالی تندروها را زير فشار بگذاريد. اما همه اين ها بايد با اعلام آشکار اين موضوع همراه باشد که آمريکا قصد تغيير رژيم در ايران را ندارد، بلکه خواستار تغيير رفتار ايران است. همچنين روشن کنيد که آمريکا می خواهد فورا سفارت خود در تهران را بگشايد و اينکه اولين کاری که خواهد کرد دادن 50 هزار ويزای دانشجويی به ايرانی ها برای درس خواندن در دانشگاه های آمريکاست.
فقط همين کار را بکنيد - و بعد عقب بنشينيد و شاهد باشيد که چه بحث خارق العاده ای در ايران درخواهد گرفت. می توانيد خانه تان را روی آن شرط ببنديد.