راستي باچندموردازواحدهاي شمارش آشنايي داريد؟همه ماالبته باواحدهاي عمومي شمارش آشنايي داريم ولي دراينجاتعدادبيشتري ازاين واحدهارامي بينيد0
Thursday, November 30, 2006
فن آوري نانودرويكي پدياي فارسي
اين فن آوري نانوكه البته تابه امروزهم رشدقابل توجهي داشته است راستي چه مفهومي دارد؟اين مقاله ويكي پدياتوضيحاتي هرچندابتدايي درباره اين فن آوري مي دهد0
پيام هاي ادبي طنزبراي پيغام گيرتلفن
با وجود داشتن ادبیات غنی فارسی چرا پیغام گیر تلفن ما باید جملاتی انگلیسی و یا کلماتی کلیشه ای را تحویل تلفن زننده بدهد. در زیر مجموعه ای از اشعار فارسی برای پیغام گیر تلفن شما ارائه شده است.
به جای دو کلمه خشک و خالی!
لابد برای شما هم پیش آمده که به منزل دوستی زنگ بزنید و از آنطرف سیم، پیام گیر یا پاسخگوی اتوماتیک برایتان یک قطعه موسیقی بنوازد و یا شعری را زمزمه کند و سپس از شما بخواهد که پیام و شماره تلفن خود را بگذارید. بین ایرانیان با ذوق، هستند کسانی که بجای دو کلمه خشک و خالی، عدم حضور خود را با کلام منظوم در تلفن اعلام میکنند.
یکی از همین جماعت از دوست خود که شاعری طنزپرداز است درخواست کرده بود برایش یک دوبیتی بسازد تا روی دستگاه پیغام گیر ضبط کند، ایشان هم این شعر را ساختند:
شرمنده از آنم که نباشم به سرایم / تا با تو سلامی و علیکی بنمایم
گر لطف کنی نمره و پیغام گذاری / پاسخ دهم ای دوست به محضی که بیایم
اما کار به همینجا خاتمه پیدا نمی کند. درخواست دوست، راهنمای ذهن شاعر میشود که سری بزند به خانه شعرای پیشین و بیاندیشد که اگر حافظ و خیام و فردوسی و دیگران در عصر "انسور ماشین" زندگی میکردند، چه کلامی روی دستگاه تلفن خود می گذاشتند.و این است حاصل آن تفرس:
در منزل حافظ:
رفته ام بیرون من از کاشانه خود غم مخور / تا مگر بینم رخ جانانه خود غم مخور
بشنوی پاسخ زحافظ گر که بگذاری پیام / آن زمان کو بازگردد خانه خود غم مخور
در منزل سعدی:
از آواز دل انگیز تو مستم / نباشم خانه و شرمنده استم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ / فلک گر فرصتی دادی به دستم
در منزل خیام:
این چرخ فلک عمر مرا داد به باد / ممنون توام که کرده ای از من یاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش / آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد
در منزل فردوسی:
نمی باشم امروز اندر سرای / که رسم ادب را بیارم بجای
به پیغامت ای دوست گویم جواب / چو فردا برآید بلند آفتاب
در منزل مولانا:
بهر سماع از خانه ام رفتم برون رقصان شوم / شوری برانگیزم به پا خندان شوم شادان شوم
می گو به من پیغام خود هم نمره و هم نام خود / فردا تو را پاسخ دهم جان تو را قربان شوم
در منزل منوچهری دامغانی:
از شرم به رنگ باده باشد رویم / در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیام پاسخ دهمت / زان پیش که همچو برف گردد مویم
در منزل باباطاهر عریان:
تیلیفون کِرده ای جانم فدایت / الهی مو به قربونِ صدایت
چو از صحرا بیایم نازنینم / فرستم پاسخی از دل برایت
Tuesday, November 28, 2006
2+2=22
تنها جایی که دو بهعلاوه دو میشود بیست و دو ادبیات است، چون وقتی دو را کنار دو بگذارید بیست و دو خوانده میشود.دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی
قوانين مورفي
اين قوانين مورفي هرچه قدرهم كه درست باشند(آدم هايي كه خودرابدشانس مي دانندخودرامصداق مسلم قوانين ايشان مي دانند)بي اختيارآدم رايادكارتون لي لي پوتي ها مي اندازدوآن شخصيت كارتوني معروف:من مي دونم...هاهاها
Monday, November 27, 2006
Friday, November 24, 2006
نتايج بررسي 100 وبلاگ سياسي و اجتماعي فارسي در بهار و تابستان سال1385
نتايج بررسي 100 وبلاگ سياسي و اجتماعي فارسي در بهار و تابستان سال1385كه توسط دفترمطالعات وتوسعه رسانه هاصورت گرفته است .بخوانيدنكات جالبي دارد0
حالتان به هم نمي خورد
دانشجوكه بودم روزي هنگام بازگشت به خوابگاه درميدان نزديك خوابگاه سيل بسيارعظيم جمعيت راديدم والبته بسيارمتعجب شدم.سوال كردم چه خبراست؟گفتنددارنددونفررابه دليل شرارت به دارمي آويزند.آن هارابه دارآويختندوالبته براي عبرت مسلمين تا24ساعت نيزبه همان حال گذاشتند.امروزه صدها لينك دراينترنت به مسئله پخش سي دي سكس هنرپيشه ايراني پرداخته اند(اينجاواينجاوالبته دهها جاي ديگر).ديروز ازفردمطلعي شنيدم كه اين سي دي تا كنون 2ميلياردفروش داشته است.خدابدهدبركت.حال چه ارتياطي بين اعدام وسي دي وجوددارد؟يك رابطه بسيارساده:ماايراني هاي متمدن به اعدام-نابودي-زمين خوردن -فسادوالبته بيان همه اين هاباآب وتاب تمام بسيارعلاقه منديم.حالم به هم مي خورد.راستي كه ظاهرامردم گمشده خودرايافته اند.يك فيلم خانوادگي ازيك هنرپيشه كه ياخودش نيست يااگرخودش است جوياي نام يابدنامي است.مردم دنبال چه چيزي كه نيستند.اين آمارواقعاتاسف آوراست .بس كنيد.حالم داردبه هم مي خورد0
دختران ايران هم صاحب روزشدند
دختران ايران ديگرنگران نباشند.آنهاهم به مانندهمه اقشارمردم صاحب روزشدند:روزدختر.مطمئنااين روزدرسال هاي آينده به هفته ودهه تبديل خواهدشد0
گل بگيريددراين زندگي را
انسان مدار بستهی تکرار داردهی کار دارد، کار دارد، کار دارد
فرصت ندارد دل دهد یا دل بگیردباید درِ این زندگی را گِل بگیرد!
نمیدانم شاعرش کیست اما قطعا شرح حال امروز من و احتمالا شماست...
فرصت ندارد دل دهد یا دل بگیردباید درِ این زندگی را گِل بگیرد!
نمیدانم شاعرش کیست اما قطعا شرح حال امروز من و احتمالا شماست...
كاخي پرنده
براي ماكه آرزوي پروازسالم وبدون سقوط باهواپيماراداريم ديدن اين هواپيمابااين امكانات رفاهي نمي دانم چه چيزي رادرذهنمان تداعي مي كند.حقمان است0
براي بيشترحرص خوردن وديدن بقيه تصاويراين سري اينجاراكليك كنيد0
ده آزمايشي كه جهان رامتحول كرد
نويسنده اين مقاله به نقل وتوضيح ده آزمايشي پرداخته است كه به نوعي درتحول جهان نقش داشته اند.شايدبانگاهي ديگربتوان اين ده آزمايش راجرح وتعديل نمود0
Thursday, November 23, 2006
Tuesday, November 21, 2006
رياضيات زيباست
بارهاوبارها ازاهميت وزيبايي علوم گفته ونوشته شدهاست.گفته مي شودكه تمامي قوانين طبيعت براساس نظمي بي نظير ازقوانين فيزيك ورياضي تبعيت مي كند.فراكتالهامثال بسيارخوبي براي اين مسئله هستند.علم به راستي زيباست.گوشه اي اززيباييهاي رياضي رادراينجا ببينيد.0
Sunday, November 19, 2006
Friday, November 17, 2006
روزهاي دورازكامپيوتر
به دليل بروزيك نقص فني ، حدود 10 روزبه اجباركامپيوتر نداشتم.چه ها كه نكشيدم.ماادعاي رايانه اي بودن داريم.آن وري ها كه رايانه اي هستندبدون رايانه چه مي كنند؟خداياعلاوه براين كه آرزومي كنم كه مارالال نميراني آرزومي كنم كه مارابي كامپيوترهم نگرداني!000
Sunday, November 05, 2006
Friday, November 03, 2006
درس تاريخ
Abraham Lincoln was elected to Congress in 1846. John F. Kennedy was elected to Congress in 1946.
Abraham Lincoln was elected President in 1860. John F. Kennedy was elected President in 1960.
Both were particularly concerned with civil rights. Both wives lost their children while living in the White House.
Both Presidents were shot on a Friday.
Both Presidents were shot in the head. Now it gets really weird. Lincoln's secretary was named Kennedy. Kennedy's Secretary was named Lincoln .
Both were assassinated by Southerners.
Both were succeeded by Southerners named Johnson. Andrew Johnson, who succeeded Lincoln , was born in 1808. Lyndon Johnson, who succeeded Kennedy, was born in 1908. John Wilkes Booth, who assassinated Lincoln , was born in 1839. Lee Harvey Oswald, who assassinated Kennedy, was born in 1939. Both assassins were known by their three names.
Both names are composed of fifteen letters. Now hang on to your seat. Lincoln was shot at the theater named 'Ford.' Kennedy was shot in a car called ' Lincoln ' made by 'Ford.'
Lincoln was shot in a theater and his assassin ran and hid in a warehouse. Kennedy was shot from a warehouse and his assassin ran and hid in a theater.
Booth and Oswald were assassinated before their trials. And here's the kicker... A week before Lincoln was shot, he was in Monroe , MarylandA week before Kennedy was shot, he was in Marilyn Monroe .
http://mardetanha.blogspot.com/2006/10/blog-post_30.html
Abraham Lincoln was elected President in 1860. John F. Kennedy was elected President in 1960.
Both were particularly concerned with civil rights. Both wives lost their children while living in the White House.
Both Presidents were shot on a Friday.
Both Presidents were shot in the head. Now it gets really weird. Lincoln's secretary was named Kennedy. Kennedy's Secretary was named Lincoln .
Both were assassinated by Southerners.
Both were succeeded by Southerners named Johnson. Andrew Johnson, who succeeded Lincoln , was born in 1808. Lyndon Johnson, who succeeded Kennedy, was born in 1908. John Wilkes Booth, who assassinated Lincoln , was born in 1839. Lee Harvey Oswald, who assassinated Kennedy, was born in 1939. Both assassins were known by their three names.
Both names are composed of fifteen letters. Now hang on to your seat. Lincoln was shot at the theater named 'Ford.' Kennedy was shot in a car called ' Lincoln ' made by 'Ford.'
Lincoln was shot in a theater and his assassin ran and hid in a warehouse. Kennedy was shot from a warehouse and his assassin ran and hid in a theater.
Booth and Oswald were assassinated before their trials. And here's the kicker... A week before Lincoln was shot, he was in Monroe , MarylandA week before Kennedy was shot, he was in Marilyn Monroe .
http://mardetanha.blogspot.com/2006/10/blog-post_30.html
اخبارجهان روي نقشه
دراينجا مي توانيدخلاصه اخبارجهان راروي نقشه كره زمين ببينيد0دنياي مجازي هرروزبهترازديروز000
اينترنت كم سرعت شرمت باد
به هرسايت ياوبلاگ خارجي كه سرمي زنم ،پركرده اندمحيطشان راازصوت وتصوير.دلمان پرپرمي زندبراي دانلودكردن.كافي است براي دانلودكردن يك كليك كنيدتايك فايل دومگابايتي درنيم ساعت برايتان دانلودشودومدت پخش فيلم مذكورحداكثر1دقيقه است تازه اگرزيپ شده باشد 0
امروزبنابه ضرورتي يك فايل زيپ شده 36/4مگابايتي راكه مربوط به يك كليپ 2دقيقه و36ثانيه اي بود،درزماني حدود55دقيقه دانلودكردم.بگيدماشاالله-تاچشم نخورم(انشاالله )0000
چه كنم.مجبورم ومجبوريم0 شمارابه خداكمكم كنيد000
چه كنم.مجبورم ومجبوريم0 شمارابه خداكمكم كنيد000
داربي ياداربيد
تمام شد.اين بارپرسپوليس 2-1برداستقلال راامروزكه 12آبان 85بربرگهاي تقويم آن رانام نهاده بودند..هياهوي بسياربراي هيچ.البته هيچ براي مردم عادي.چون رئيس تربيت بدني قراراست به تيم برنده 100ميليون وبه تيمي هم كه جوانمردانه بازي كند،50ميليون ازجيب مردم –كه احتمالاماباشيم بدهند.ريش وقيچي دست خودتان.ببريدوبدوزيد0
باران ضررهم دارد
همه ازلطافت هوادراين روزها مي گويند-كه البته لطيف هم هست-.يك پاييز به تمام معنا.امروزكه فرصتي دست دادتابه سرخاك ازدست رفتگان سربزنم،چيزي كه توجهم راجلب كرد،كاملابه بارش هاي ديروزوچندروزه اخيرباران ارتباط داشت.بچه هايي كه دبه هاي آب راپركرده وبدنبال آدم راه مي افتادندتاسنگ قبري راشسته وپولي نيزبه دست بياورند،بيكارشده بودند0
حسين درخشان ونظرش درموردبراندازي
نخست-اصلاسياسي نيستم ولي اين مطلب برايم جالب بود0
دوم-حسين درخشان كه همه اورابه نام پدروبلاگ ايراني مي شناسند،دريكي ازپست هايش بابراندازي جمهوري اسلامي مخالفت كرده است.اين متن پست اوست:000
مخالفت من با براندازی جمهوری اسلامی، چه از نوع نرم و بدون خشونت و چه از نوع کودتا یا حملهی نظامی، هم از نظر اخلاقی است و هم پراگماتیک. (تغییر دموکراتیکی که از طریق برنده شدن در انتخابات و تغییر قانون انجام میشود را براندازی نرم نمینامند. براندازی نرم یعنی شورش نظری و عملی بر ساختار حکومت و قانون موجود که معمولا هم به کمک یک نیروی خارجی انجام میشود.) در این نوشته دلیل مخالفتم را از دیدگاه اخلاقیام توضیح میدهم و در نوشتهای دیگر از دیدگاه عملی.
مخالفت اخلاقیام به این دلیل است که به نظر من اصل انقلاب ایران، چه اسلامیاش بدانیم و چه نه، یک پیشرفت تاریخی است. هم در چهارچوب تاریخی ایران که در آن استبداد و عدم شفافیت در شکل نظام سلطنتی نهادینه شده بود، و هم در چهارچوب منطقهی خاورمیانه که تقریبا هنوز هم تمام حکومتهایش در همان ساختار استبدادی و غیر شفاف به سر میبرند. اولی را با بیشتر خواندن دربارهی تاریخ معاصر ایران فهمیدهام و دومی را با دیدن کشورهایی مانند مصر و اردن و امارات و تونس و اسراییل از نزدیک.
درست است که میشود استدلال کرد استبداد و عدم شفافیت در ساختار جمهوری اسلامی هم بازتولید شده است، ولی علت این مساله ساختار جمهوری اسلامی نیست. نه تنها میشود قانون اساسی ایران را ریز به ریز با قانون مشروطهی زمان پهلوی مقایسه کرد، بلکه میتوان عملکرد و دستاوردهای جمهوری اسلامی را هم با دوران سلطنت پهلوی مقایسه کرد.
طبیعتا از بعضی جهات خرد جمهوری اسلامی کم میآورد، ولی در مسایل کلان کارنامهاش بسیار بهتر از حکومت پهلوی است.کافی است شاخصهایی بنیادی را مانند میزان تولید و مصرف انرژی و آب آشامیدنی، درصد بیسوادی بخصوص بیسوادی زنان، میزان پوشش آموزش ابتدایی و عالی، درصد پوشش رسانهای، و میزان تولید دانش و محصولات فرهنگی، را در سال ۱۳۸۰ با سال ۱۳۵۰ مقایسه کنید. درست است که ممکن است فکر کرد گذشت زمان به خودی خود بعضی شاخصها را بهبود داده است، ولی اگر کشورهای منطقه را با ایران فعلی مقایسه کنید میبینید که این پیشرفت به طور معنیداری بیشتر و سریعتر بوده است.
در مقابل تنها حیطهای که جمهوری اسلامی در مقایسه با حکومت پهلوی کم میآورد آزادیهای اجتماعی است که آن هم دلیلش ساختاری نیست. بلکه در نتیجهی رفتار و ارزشهای رهبران و مدیران کشور و برداشت آنها از قانون است که این سیاستها به وجود آمده است. برای همین است که میبینید که حجاب اجباری زنان، به عنوان یکی از نمادهای این پسرفت در آزادیهای اجتماعی، حتی در قانون اساسی و به گمانم قوانین مدنی جمهوری اسلامی هم به صراحت نیامده است و تنها با برداشت خاص حاکمان از قانون اساسی عملی شده است. در نتیجه از نظر منطقی بعید نیست که حاکمان دیگری با برداشتی متفاوت همین محدودیت را -- که خیلیها به اشتباه از پایههای جمهوری اسلامی و ویژگیهای ذاتی آن میدانند -- از بین ببرند.
در تمام سه حیطهی دیگر حکومت یعنی سیاست، فرهنگ، و اقتصاد ساختار حکومت ایران بسیار دموکراتیکتر و شفافتر از زمان پهلوی است. حتی میتوان استدلال کرد که بیشتر محدودیتهای فرهنگی هم در واقع در محدودیتهای اجتماعی ریشه دارند. مثلا ممنوعیت آوازخوانی زنان یا رقص یا موسیقی راک یا نمایش بدن زن در سینما یا نقاشی و امثال آن بخاطر برداشت محافظهکارانهی حکومت از قانون اساسی است که اتفاقا بخش بزرگی از آن به شورای نگهبان برمیگردد که بر طبق خود قانون اساسی وظیفهی تفسیر قانون اساسی را به عهده دارد.
بیشتر محدودیتهای سیاسی هم مانند نظارت استصوابی بر انتخابات یا فشار روی روزنامهنگاران یا روشنفکران یا گزینش برای استخدام کارمندان دولت یا پذیرش دانشیجویان و مانند آن به دلیل ساختار جمهوری اسلامی نیست. بلکه بخاطر تهدیدهای جدی قدرتهای بزرگ است که از روز اول خواستهاند به هر ترتیب ممکن این حکومت را از روشهای نظامی یا غیر نظامی ساقط کنند. به این تهدید، پارانویای کهن حاکمان ایران را (از رضا شاه بگیرید تا خامنهای) هم اضافه کنید تا دلیل واکنش محافظهکارانهی حاکمان را بهتر بفهمید. (برای همین است که میگویم اگر ایران بمب اتمی بسازد و در نتیجه خیالش از تهدید نظامی خارجی راحت شود، ناگزیر تمام فضاهای چهارگانهی اقتصاد، سیاست، اجتماعی و فرهنگ را بازتر خواهد کرد. از این زاویه به آن نگاه کرده بودید؟)
از بعد دیگر، حتی اگر به فرض قبول کنیم که حکومت ایران بخاطر اینکه حقوق حداقلی مردمش را هم رعایت نمیکند مشروعیت اخلاقی حکومت را از دست میدهد، باید ببینیم چه کسی صلاحیت اخلاقی برانداختن این حکومت را دارد. الان فقط آمریکا است که ادعا دارد باید مردم ایران را از دست حکومتش نجات دهد. ولی آمریکای سال ۲۰۰۶ با کدام صلاحیت میخواهد جمهوری اسلامی سال ۱۳۸۵ را ساقط کند؟
آیا آمریکای امروز به رغم ساختار دموکراتیک و شفافترش در عمل از این دو نظر از ایران وضع بهتری دارد؟ تعارف که نداریم، ولی چه کسی جز آمریکا تا حالا از بمب اتمی استفاده کرده است در حالی که ایران حتی موقعی که عراق با اغماض جهانی به بمب شیمیایی روی آورده بود، هرگز حاضر نشد مقابله به مثل کند. چه کسی است که رسما شکنجه را در زندانهایش قانونی کرده است و آن را در زندانهای زیر نظرش در همین سال ۲۰۰۶ اعمال میکند، خامنهای یا بوش؟ بخوانید ببنید خود آمریکاییها راجع به انحراف حکومت بوش از اصول اولیهای که آمریکا بر مبنای آن تاسیس شده است چه میگویند. این حرفهای فقط حرفهای مسلمانها یا سوسیالیستها یا اروپایی ها نیست.
مخالفت اخلاقیام به این دلیل است که به نظر من اصل انقلاب ایران، چه اسلامیاش بدانیم و چه نه، یک پیشرفت تاریخی است. هم در چهارچوب تاریخی ایران که در آن استبداد و عدم شفافیت در شکل نظام سلطنتی نهادینه شده بود، و هم در چهارچوب منطقهی خاورمیانه که تقریبا هنوز هم تمام حکومتهایش در همان ساختار استبدادی و غیر شفاف به سر میبرند. اولی را با بیشتر خواندن دربارهی تاریخ معاصر ایران فهمیدهام و دومی را با دیدن کشورهایی مانند مصر و اردن و امارات و تونس و اسراییل از نزدیک.
درست است که میشود استدلال کرد استبداد و عدم شفافیت در ساختار جمهوری اسلامی هم بازتولید شده است، ولی علت این مساله ساختار جمهوری اسلامی نیست. نه تنها میشود قانون اساسی ایران را ریز به ریز با قانون مشروطهی زمان پهلوی مقایسه کرد، بلکه میتوان عملکرد و دستاوردهای جمهوری اسلامی را هم با دوران سلطنت پهلوی مقایسه کرد.
طبیعتا از بعضی جهات خرد جمهوری اسلامی کم میآورد، ولی در مسایل کلان کارنامهاش بسیار بهتر از حکومت پهلوی است.کافی است شاخصهایی بنیادی را مانند میزان تولید و مصرف انرژی و آب آشامیدنی، درصد بیسوادی بخصوص بیسوادی زنان، میزان پوشش آموزش ابتدایی و عالی، درصد پوشش رسانهای، و میزان تولید دانش و محصولات فرهنگی، را در سال ۱۳۸۰ با سال ۱۳۵۰ مقایسه کنید. درست است که ممکن است فکر کرد گذشت زمان به خودی خود بعضی شاخصها را بهبود داده است، ولی اگر کشورهای منطقه را با ایران فعلی مقایسه کنید میبینید که این پیشرفت به طور معنیداری بیشتر و سریعتر بوده است.
در مقابل تنها حیطهای که جمهوری اسلامی در مقایسه با حکومت پهلوی کم میآورد آزادیهای اجتماعی است که آن هم دلیلش ساختاری نیست. بلکه در نتیجهی رفتار و ارزشهای رهبران و مدیران کشور و برداشت آنها از قانون است که این سیاستها به وجود آمده است. برای همین است که میبینید که حجاب اجباری زنان، به عنوان یکی از نمادهای این پسرفت در آزادیهای اجتماعی، حتی در قانون اساسی و به گمانم قوانین مدنی جمهوری اسلامی هم به صراحت نیامده است و تنها با برداشت خاص حاکمان از قانون اساسی عملی شده است. در نتیجه از نظر منطقی بعید نیست که حاکمان دیگری با برداشتی متفاوت همین محدودیت را -- که خیلیها به اشتباه از پایههای جمهوری اسلامی و ویژگیهای ذاتی آن میدانند -- از بین ببرند.
در تمام سه حیطهی دیگر حکومت یعنی سیاست، فرهنگ، و اقتصاد ساختار حکومت ایران بسیار دموکراتیکتر و شفافتر از زمان پهلوی است. حتی میتوان استدلال کرد که بیشتر محدودیتهای فرهنگی هم در واقع در محدودیتهای اجتماعی ریشه دارند. مثلا ممنوعیت آوازخوانی زنان یا رقص یا موسیقی راک یا نمایش بدن زن در سینما یا نقاشی و امثال آن بخاطر برداشت محافظهکارانهی حکومت از قانون اساسی است که اتفاقا بخش بزرگی از آن به شورای نگهبان برمیگردد که بر طبق خود قانون اساسی وظیفهی تفسیر قانون اساسی را به عهده دارد.
بیشتر محدودیتهای سیاسی هم مانند نظارت استصوابی بر انتخابات یا فشار روی روزنامهنگاران یا روشنفکران یا گزینش برای استخدام کارمندان دولت یا پذیرش دانشیجویان و مانند آن به دلیل ساختار جمهوری اسلامی نیست. بلکه بخاطر تهدیدهای جدی قدرتهای بزرگ است که از روز اول خواستهاند به هر ترتیب ممکن این حکومت را از روشهای نظامی یا غیر نظامی ساقط کنند. به این تهدید، پارانویای کهن حاکمان ایران را (از رضا شاه بگیرید تا خامنهای) هم اضافه کنید تا دلیل واکنش محافظهکارانهی حاکمان را بهتر بفهمید. (برای همین است که میگویم اگر ایران بمب اتمی بسازد و در نتیجه خیالش از تهدید نظامی خارجی راحت شود، ناگزیر تمام فضاهای چهارگانهی اقتصاد، سیاست، اجتماعی و فرهنگ را بازتر خواهد کرد. از این زاویه به آن نگاه کرده بودید؟)
از بعد دیگر، حتی اگر به فرض قبول کنیم که حکومت ایران بخاطر اینکه حقوق حداقلی مردمش را هم رعایت نمیکند مشروعیت اخلاقی حکومت را از دست میدهد، باید ببینیم چه کسی صلاحیت اخلاقی برانداختن این حکومت را دارد. الان فقط آمریکا است که ادعا دارد باید مردم ایران را از دست حکومتش نجات دهد. ولی آمریکای سال ۲۰۰۶ با کدام صلاحیت میخواهد جمهوری اسلامی سال ۱۳۸۵ را ساقط کند؟
آیا آمریکای امروز به رغم ساختار دموکراتیک و شفافترش در عمل از این دو نظر از ایران وضع بهتری دارد؟ تعارف که نداریم، ولی چه کسی جز آمریکا تا حالا از بمب اتمی استفاده کرده است در حالی که ایران حتی موقعی که عراق با اغماض جهانی به بمب شیمیایی روی آورده بود، هرگز حاضر نشد مقابله به مثل کند. چه کسی است که رسما شکنجه را در زندانهایش قانونی کرده است و آن را در زندانهای زیر نظرش در همین سال ۲۰۰۶ اعمال میکند، خامنهای یا بوش؟ بخوانید ببنید خود آمریکاییها راجع به انحراف حکومت بوش از اصول اولیهای که آمریکا بر مبنای آن تاسیس شده است چه میگویند. این حرفهای فقط حرفهای مسلمانها یا سوسیالیستها یا اروپایی ها نیست.
هالوين
هالوين رامن نخستين بارباشايعه (ياواقعيت-نمي دانم)حضوريكي ازمقامات برجسته مذهبي درآن چندين سال قبل شنيدم.راستي هالوين چيست؟
پسوند هاي مختلف دومينها
داشتن اطلاعاتي هرچندمختصردرمورددامنه سايت هاي اينترنتي شايدبدنباشد.اينجاراببينيد0000
ايوان تمام شيشه اي؟
اين ايوان تمام شيشه اي دردره اي به ارتفاع 1200متربنا خواهدشد0براي جلب توريست چه كارهاكه نمي كنند0اين تصويروتوضيحات مربوطه رابه همراه 10تصویر برتر جهان در سال 2005 از نگاه نشنال جئوگرافیک دراينجا مي توانيدببينيد.واقعاجالب است0
Thursday, November 02, 2006
VOX
يك پزشك دريكي ازپست هاي اخيرش به ارائه خدمت ديگري از شركت سيكس اپارت به نام وكس نموده است كه واقعا جالب است.من هم براي آزمايش ثبت نام نمودم دراينجا 0 اگرمشكلات فيلترينگ وسايرمسايل مشكلي ايجادنكند ، بسيارجالب خواهدبود.امتحان كنيد!0
Wednesday, November 01, 2006
Subscribe to:
Posts (Atom)