Tuesday, May 25, 2010
سلام دوباره
شاید در اینجا ادامه دادم.
4 خرداد 1389
Thursday, August 09, 2007
رفتم که رفتم
این خانه توسط بنده وباوسوسه صاحب خانه جدیدم خالی شده ومن ازاین تاریخ به بعددراینجا می نویسم.راستی می خواهیدبدانیدچراازاینجارفتم؟خوب بدانید....
Sunday, August 05, 2007
Sunday, July 29, 2007
عراق قهرمان جام ملت های آسیاشد
عراق قهرمان جام ملت های آسیاشد.ظاهراتمامی تئوری هابه هم خورد.عراق نه لیگ حرفه ای داردونه لژیونربه آن معنی ونه هیچ چیز دیگر.عراق جنگ زده قهرمان شد.همین!
Friday, July 27, 2007
دلم گرفته
As we grow up, we learn that even the one person that wasn't supposed to ever let you down probably will. You will have your heart broken probably more than once and it's harder every time. You'll break hearts too, so remember how it felt when yours was broken. You'll fight with your best friend. You'll blame a new love for things an old one did. You'll cry because time is passing too fast, and you'll eventually lose someone you love. So take too many pictures, laugh too much, and love like you've never been hurt because every sixty seconds you spend upset is a minute of happiness you'll never get back.
Don't be afraid that your life will end,
be afraid that it will never begin.
بزرگ می شویم و یاد می گیریم حتی کسی که گمان می کردیم هرگز ناامیدمان نمی کند، چه بسا روزی رهایمان کند. قلبمان بیش از یک بار زخم برمی دارد، هر بار دردناک تر. قلب دیگران را هم خواهیم شکست، پس به یاد داشته باش که چه دردی دارد دل شکستن، که قلب تو نیز شکسته است. با بهترین دوستت خواهی جنگید. عشق تازه را به بهانه ی آنچه عشق های قدیمی با تو کرده اند، سرزنش خواهی کرد. خواهی گریست، زیرا زمان بسیار زود می گذرد و سرانجام آنکه دوست می داری را روزی از دست خواهی داد.
پس، تصویرهای زیادی را به خاطر بسپار، بسیار بخند، و به گونه ای دوست داشته باش، انگار که هرگز زخمی برنداشته ای. زیرا که هر شصت ثانیه ای که با اندوه می گذرانی، دقیقه ای شادی است که هرگز بازنمی گردد.
مهراس که زندگی ات به پایان می رسد،
اینکه زندگی هرگز دوباره آغاز نمی شود، باید تو را بترساند.
حال بسیاربدی دارم.بی سابقه است چنین حالی.ناامیدی مطلق وسستی.بی ارادگی وپشیمانی.دل زدگی ودل مردگی.
Thursday, July 26, 2007
Sunday, July 22, 2007
تو را دوست میدارم
شعرزیبایی که درسریال مدارصفردرجه خوانده شد
تو را به جای همه زنانی که نشناختهام دوست میدارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیستهام دوست میدارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می شود،برای خاطر نخستین گل
برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمیرماندشان
تو را برای خاطر دوست داشتن دوست میدارم
تو را به جای همه زنانی که دوست نمی دارم دوست می دارم.
جز تو ، که مرا منعکس تواند کرد؟من خود،خویشتن را بس اندک میبینم.
بی تو جز گستره بی کرانه نمی بینم
میان گذشته و امروز.
از جدار آینهَ خویش گذشتن نتوانستم
میبایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آنگونه که لغت به لغت از یادش میبرند.
تو را دوست می دارم برای خاطر فرزانگیت که از آن من نیست
تو را برای خاطر سلامت
به رغم همه آن چیزها که به جز وهمی نیست دوست میدارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمیدارم
تو می پنداری که شکی ،حال آنکه به جز دلیلی نیستی
تو همان آفتاب بزرگی که در سر من بالا میرود
بدان هنگام که از خویشتن در اطمینانم
Friday, July 20, 2007
Friday, July 13, 2007
Friday, July 06, 2007
ای کامپیوترلعنتی
Tuesday, July 03, 2007
صحنه های جالب کوهپیمایی امروز12تیر86
امروزیک کوهپیمایی به یادماندنی داشتیم بادوستان نه چندان قدیم .ازساعت 4وربع تا 11صبح .هواعالی ومناظر به یادماندنی فراوان.اما چندصحنه به یادماندنی تر:اولی-گیاهی که ازداخل لوله فلزی درداخل یک کانال روییده است باکمال پررویی.دومی-یک تابلو جالب توجه تبلیغی- ادبی.سومی.گیاهی بارنگ های زیبادرداخل سنگ وچهارمی انعکاس نورخورشیدازآب یک برکه باتلولو فراوان.
Friday, June 29, 2007
گزارشگرشهیرتلویزیون
ازبیانات جوادخیابانی گزارشگرشهیرورزشی شبکه 3:
اگرفکرکردین که این سوت پایانه،ناقص فکرکردین!
فکرکن ساعت 4ونیم صبح جمعه پاشی برای دیدن بازی آرژانتین – آمریکاوگزارشگرسوهان دردست داشته باشد!
پ.ن.امروزصبح من چنین شدم!
Wednesday, June 27, 2007
Tuesday, June 26, 2007
درس های زندگی
As we grow up, we learn that even the one person that wasn't supposed to ever let you down probably will. You will have your heart broken probably more than once and it's harder every time. You'll break hearts too, so remember how it felt when yours was broken. You'll fight with your best friend. You'll blame a new love for things an old one did. You'll cry because time is passing too fast, and you'll eventually lose someone you love. So take too many pictures, laugh too much, and love like you've never been hurt because every sixty seconds you spend upset is a minute of happiness you'll never get back.
Don't be afraid that your life will end,
be afraid that it will never begin.
بزرگ می شویم و یاد می گیریم حتی کسی که گمان می کردیم هرگز ناامیدمان نمی کند، چه بسا روزی رهایمان کند. قلبمان بیش از یک بار زخم برمی دارد، هر بار دردناک تر. قلب دیگران را هم خواهیم شکست، پس به یاد داشته باش که چه دردی دارد دل شکستن، که قلب تو نیز شکسته است. با بهترین دوستت خواهی جنگید. عشق تازه را به بهانه ی آنچه عشق های قدیمی با تو کرده اند، سرزنش خواهی کرد. خواهی گریست، زیرا زمان بسیار زود می گذرد و سرانجام آنکه دوست می داری را روزی از دست خواهی داد.
پس، تصویرهای زیادی را به خاطر بسپار، بسیار بخند، و به گونه ای دوست داشته باش، انگار که هرگز زخمی برنداشته ای. زیرا که هر شصت ثانیه ای که با اندوه می گذرانی، دقیقه ای شادی است که هرگز بازنمی گردد.
مهراس که زندگی ات به پایان می رسد،
اینکه زندگی هرگز دوباره آغاز نمی شود، باید تو را بترساند.
Sunday, June 24, 2007
دوست
بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افقهای باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید
صداش
به شکل حزن پریشان واقعیت بود
و پلکهاش
مسیر نبض عناصر را
به ما نشان داد
و دستهاش
هوای صاف سخاوت را
ورق زد
و مهربانی را به سمت ما کوچاند.
به شکل خلوت خود بود
و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را
برای آینه تفسیر کرد
و او به شیوه باران پر از طراوت تکرار بود
و او به سبک درخت
میان عافیت نور منتشر می شد
همیشه کودکی باد را صدا می کرد
همیشه رشته صحبت را
به چفت آب گره می زد
برای ما، یک شب
سجود سبز محبت را
چنان صریح ادا کرد
که ما به عاطفه سطح خاک دست کشیدیم
و مثل لهجه یک سطل آب تازه شدیم
و بارها دیدیم
که با چقدر سبد
برای چیدن یک خوشه بشارت رفت
ولی نشد که روبروی وضوح کبوتران بنشيند
و رفت تا لب هيچ
و پشت حوصله نورها دراز کشيد
و هيچ فکر نکرد
که ما ميان پريشانی تلفظ درها
برای خوردن يک سيب
چقدر تنها مانديم.
سهراب سپهری