ازبیانات جوادخیابانی گزارشگرشهیرورزشی شبکه 3:
اگرفکرکردین که این سوت پایانه،ناقص فکرکردین!
فکرکن ساعت 4ونیم صبح جمعه پاشی برای دیدن بازی آرژانتین – آمریکاوگزارشگرسوهان دردست داشته باشد!
پ.ن.امروزصبح من چنین شدم!
درجستجوی یافت نشدهها
ازبیانات جوادخیابانی گزارشگرشهیرورزشی شبکه 3:
اگرفکرکردین که این سوت پایانه،ناقص فکرکردین!
فکرکن ساعت 4ونیم صبح جمعه پاشی برای دیدن بازی آرژانتین – آمریکاوگزارشگرسوهان دردست داشته باشد!
پ.ن.امروزصبح من چنین شدم!
As we grow up, we learn that even the one person that wasn't supposed to ever let you down probably will. You will have your heart broken probably more than once and it's harder every time. You'll break hearts too, so remember how it felt when yours was broken. You'll fight with your best friend. You'll blame a new love for things an old one did. You'll cry because time is passing too fast, and you'll eventually lose someone you love. So take too many pictures, laugh too much, and love like you've never been hurt because every sixty seconds you spend upset is a minute of happiness you'll never get back.
Don't be afraid that your life will end,
be afraid that it will never begin.
بزرگ می شویم و یاد می گیریم حتی کسی که گمان می کردیم هرگز ناامیدمان نمی کند، چه بسا روزی رهایمان کند. قلبمان بیش از یک بار زخم برمی دارد، هر بار دردناک تر. قلب دیگران را هم خواهیم شکست، پس به یاد داشته باش که چه دردی دارد دل شکستن، که قلب تو نیز شکسته است. با بهترین دوستت خواهی جنگید. عشق تازه را به بهانه ی آنچه عشق های قدیمی با تو کرده اند، سرزنش خواهی کرد. خواهی گریست، زیرا زمان بسیار زود می گذرد و سرانجام آنکه دوست می داری را روزی از دست خواهی داد.
پس، تصویرهای زیادی را به خاطر بسپار، بسیار بخند، و به گونه ای دوست داشته باش، انگار که هرگز زخمی برنداشته ای. زیرا که هر شصت ثانیه ای که با اندوه می گذرانی، دقیقه ای شادی است که هرگز بازنمی گردد.
مهراس که زندگی ات به پایان می رسد،
اینکه زندگی هرگز دوباره آغاز نمی شود، باید تو را بترساند.
بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افقهای باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید
صداش
به شکل حزن پریشان واقعیت بود
و پلکهاش
مسیر نبض عناصر را
به ما نشان داد
و دستهاش
هوای صاف سخاوت را
ورق زد
و مهربانی را به سمت ما کوچاند.
به شکل خلوت خود بود
و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را
برای آینه تفسیر کرد
و او به شیوه باران پر از طراوت تکرار بود
و او به سبک درخت
میان عافیت نور منتشر می شد
همیشه کودکی باد را صدا می کرد
همیشه رشته صحبت را
به چفت آب گره می زد
برای ما، یک شب
سجود سبز محبت را
چنان صریح ادا کرد
که ما به عاطفه سطح خاک دست کشیدیم
و مثل لهجه یک سطل آب تازه شدیم
و بارها دیدیم
که با چقدر سبد
برای چیدن یک خوشه بشارت رفت
ولی نشد که روبروی وضوح کبوتران بنشيند
و رفت تا لب هيچ
و پشت حوصله نورها دراز کشيد
و هيچ فکر نکرد
که ما ميان پريشانی تلفظ درها
برای خوردن يک سيب
چقدر تنها مانديم.
سهراب سپهری
لوگوهای مشکل دارجهان – یابه قول یک پزشک لوگوهای احمقانه جهان.من می گویم لوگوهای ضایع!
پنج استادیوم زیبای دنیاوتوضیحاتی درموردآن ها ازروزنامه هم میهن .
پ.ن.فوتبال امروز وسنگ پرانی دربندرعباس رادیدید؟آن هابه عنوان یک تیم حرفه ای می خواستنددرلیگ برترباشند .
پ.ن برای پ.ن قبلی:مگرتیم های فعلی چی هستند؟